ايشان پيش از اين نيز در خطبههاي نماز عيد فطر فرموده بودند: "به ملت عزيزمان بارها عرض كرديم كه امروز ما به چند چيز احتياج داريم: اول، اتحاد و همدلى ميان مردم با يكديگر، و ميان مردم با مسؤولين، و ميان مسؤولين با يكديگر. اين، نياز بزرگ كشور ماست. امروز دنيا دارد يك بخش مهمى از تاريخ خود را ميگذراند. ما بايد در اين فصل، در اين بخش، در اين مقطع، خيلى بههوش باشيم، خيلى مراقب باشيم؛ بفهميم چه كار داريم ميكنيم. اگر در بين خودمان كدورتها و بددلىها و بدجنسىها و ناسازگارىها وجود داشته باشد - چه بين آحاد مردم، چه بين مسؤولين و مردم، چه بين مسؤولين با يكديگر - نخواهيم توانست به اين وظائف بزرگى كه امروز متوجه به ماست، عمل كنيم. اين يك توصيه مهم است، يك ضرورت اصلى است." ايشان با طرح احتمال مسايل چالش برانگيز در انتخابات به احتمال چالشهاي امنيتي اشاره کردند و فرمودند:
"مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند. انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردمسالارى دينى است، بايد پشتوانه امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيره امنيت است، پشتوانه امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند...از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند."
متأسفانه آقاي هاشمي رفسنجاني که در جايگاه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام حضور دارد و بايد بيش از ديگران به مصلحت نظام توجه کند، به اين نکته مهم توجه نميکند که طرح سخنان يأس آلود، به مصلحت نظام و اسلام و انقلاب نيست. وي پس از سخنان اخير رهبري در کرمانشاه، در ديدار با حماسهسازان جامعه پزشكي در دوران جنگ تحميلي اظهار داشته است: "اگر بخواهيم امروز يك حرف درستي بزنيم و نصيحتي انجام بدهيم آن است كه نظام و به طور كلي همه بايد تلاش كنيم كه اگر اعتماد بخشي از مردم از بين رفته و به ترديد افتادهاند اعتماد آنها را برگردانيم و صفاي بين دولت و مردم، نظام و مردم و حكومت و مردم را ايجاد كنيم. اين كار آسانتري است؛ چون مردم آگاه آسانتر برميگردند و لجبازي نميكنند بهشرط آنكه واقعيت را ببينند."
وي در ديدار با اعضاي شوراي مركزي و دبيران استاني و شهرستاني حزب مردم سالاري نيز گفته است: "مردم ميخواهند رأيشان تأثيرگذار باشد و تزئيني نباشد و ميتوان با فراهم آوردن زمينه يك انتخابات شفاف و سالم، با حضور ناظران و مجريان صالح، اراده مردم را از طريق انتخاب نمايندگان مستقل و قوي توسط خودشان تحقق بخشيد."
البته اين براي اولين بار نيست که آقاي هاشمي در دل مردم ترديد ايجاد ميکند و سخنان تأمل برانگيز بر زبان جاري مينمايد. مثلاً يک هفته قبل از انتخابات دوم خرداد 76، از تريبون نماز جمعه به نحوي احتمال تقلب را مطرح کرد وي طي بياناتي اظهار داشت: "ما هميشه با اعتماد مردم كار كردهايم، با اعتماد مردم پيروز شديم، با اعتماد مردم در جنگ فاتح شديم، با اعتماد مردم كشور را ساختيم، خوب اين اعتماد اين قدر سرمايه عظيمي است، چه درآمدي از اين باارزشتر است كه ما به خاطر او در دل مردم شك بيندازيم كه مردم شك بكنند كه اينها راست ميگويند يا نه، انتخابات آزاد است يا نه، آراي ما دزدي ميشود يا نه، بايد واقعاً مسؤولان اجرايي و ناظران به گونهاي كار بكنند كه خيال مردم راحت باشد، البته اين را هم ميدانم كه عدهاي هستند كه ما هر كاري بكنيم، آنها حرف منفي ميزنند كه درست نبود و تقلب شد. اما اين كه ما خودمان كار بكنيم و سند بدهيم و واقعاً اين كار را بكنيم، پيش خداوند بايد جواب بدهيم، حال هركس كه ميخواهد باشد، هر مقامي از رئيس جمهور، شوراي نگهبان، وزارت كشور، ائمه جمعه، ناظران همه و همه،... واقعاً اين خيانت قابل بخشش نيست و امروز هيچ گناهي را بدتر از اين نميدانم كه كسي به خودش حق بدهد كه در آراي مردم دست ببرد يا جريان را منحرف كند."!
جالب اينکه اين مطالب در حالي از سوي هاشمي مطرح شد که خود رئيس جمهور بود و مجري انتخابات!اين سخنان به اضافه طرح شعار "مينويسيم خاتمي، خوانده ميشود ناطق" و چاپ کاريکاتوري در يک نشريه معروف که از بالاي آن رأي خاتمي در صندوق ريخته ميشد و ناطق بيرون ميآمد، زمينه بسيار خوبي براي نامزد مورد نظر هاشمي که بعدها وي را يکي از برگهاي زرين دفتر انقلاب اسلامي معرفي کرد، گرديد و حزب کارگزاران توانست از اين طريق قدرت اقتصادي و فرهنگي دولت خاتمي را در اختيار گيرد. آقاي هاشمي همين اتهام را در آستانه انتخابات رياست جمهوري نهم که خود او يکي از نامزدهاي مطرح آن روز بود مطرح کرد و پس از شکست هم بدون آنکه به رقيب پيروز و ملت ايران تبريک بگويد طي بيانيهاي مظلومانه! به خدا شکايت برد. او در مدت 4 سال حاکميت دولت نهم حاضر به همکاري با دولت منتخب مردم نشد و در سال 87 با عنوان پايان دوره مدارا، خواهان حرکت جديدي ضد دولت شد. در آستانه انتخابات دهم نيز که وي از نامزدي مير حسين موسوي حمايت ميکرد، بار ديگر مسأله تقلب در انتخابات را مطرح کرد اينگونه القائات موجب فتنههايي شد که البته با تدابير مقام معظم رهبري مهار گرديد و گروهي که در اين مسأله فريب اينطور القائات را خورده بودند، آگاه شدند. ولي باز هم ايشان در خطبههاي نماز جمعه 26 تير از بياعتمادي بخشي از مردم سخن گفت و اظهار داشت مردم ترديد دارند. از سوي ديگر غرب در معرض يک چالش عظيم و بحران قيام 99درصدي بر ضد نظام سرمايهداري قرار گرفته و ميرود که در آينده نه چندان دور به انقلاب بزرگي منجر شود و از منظر سوم، بيداري اسلامي در منطقه چشم به مدل انقلاب اسلامي ايران دوخته است. بيترديد هرگونه چالش و ناامني در داخل، آب به آسياب دشمن ريختن است و تنفس مصنوعي براي او به حساب ميآيد. آيا در اين شرايط بدين شکل سخن گفتن به صلاح کشور، مردم منطقه و حتي ملتهاي گرفتار در دست سرمايهداران غربي است؟ جاي بسي شگفتي است آقاي هاشمي که از يک سو از آشوبگران سوري بر ضد دولت در خط مقدم مبارزه با صهيونيستها حمايت ميکند و آنها را در کنار قيام به حق مردم مصر و تونس و يمن ميستايد و از سوي ديگر در برابر قيام مردمي و جنبش ضد وال استريت سکوت کرده است، هنوز 4 ماه به انتخابات مجلس نهم مانده است نگران عدم سلامت انتخابات کشور است! آقاي هاشمي از کاهش اعتماد مردم و ضرورت ترميم آن، سخن به ميان آورده، ميگويد: "بايد تلاش كنيم كه اگر اعتماد بخشي از مردم از بين رفته و به ترديد افتادهاند اعتماد آنها را برگردانيم." ظاهرا آقاي هاشمي که بيش از 2 سال است به خاطر بياعتمادي مردم به وي، از اقامه نماز جمعه تهران محروم شده است، حال خودش را به ساير مردم تعميم داده، از جانب آنها سخن ميگويد. وگرنه استقبال کم نظير اخير مردم کرمانشاه از رهبرمعظم انقلاب اسلامي مانند ديگر استانها پاسخ روشني به همه مدعيان کاهش اعتبار مردمي نظام است. مردم پاوه و گيلانغرب نشان دادند که به يک اندازه به رهبرشان عشق ميورزند و اين عشق، سني و شيعه نميشناسد. چنانکه استانهاي کردستان، قم، يزد، سمنان و... در استقبال و عشق به رهبري سعي ميکردند گوي سبقت را از يکديگر بربايند. بهراستي کدام نظام مدعي دموکراسي در دنيا از چنين پشتيباني مردمي برخوردار است؟ و رهبر کدام يک از اين کشورها جرأت حضور در جمع مردم را دارد و اگر حضور پيدا کند اينگونه از او استقبال ميشود؟ رهبر انقلاب اسلامي نه در ايران بلکه در هر کشوري از کشورهاي اسلامي و غير اسلامي حضور يابد، وضعيت به همين منوال است. فيلم سفر ايشان در دوره رياست جمهوريشان به کره شمالي و پاکستان گواه بر اين مدعي است. بهراستي با وجود چنين اعتماد بينظيري که مردم به نظام دارند، سخن از بياعتمادي يا کاهش اعتبار آن، ظلم به نظام و ملت ايران نيست؟! آقاي هاشمي در بخش ديگري از سخنانش از تزييني بودن رأي مردم سخن به ميان آورده و گفته است."مردم ميخواهند رأيشان تاثيرگذار باشد و تزئيني نباشد." خوب است آقاي هاشمي توضيح دهد که از چه زماني رأي مردم تزييني شده است؟ در 32 سال گذشته انقلاب اسلامي، افراد و گروههاي مختلف اعم از ليبرال، ملي گرا، کارگزاران وتکنوکرات، اصلاح طلب و اصولگرا با رأي مستقيم مردم انتخاب شدهاند و نظام اسلامي نيز تا آنجايي که توطئه براندازي در کار نبوده، از آنها حمايت کرده است. آيا انتخاب بني صدر توسط مردم ايران صورت نگرفت و آيا حضرت آيت ا... خامنهاي طي دو دور با رأي مستقيم مردم به رياست جمهوري انتخاب نشدند و آيا جنابعالي دو دور رئيس جمهور کشور نبوديد و آيا آقاي خاتمي، دوست صميمي شما، دو دوره با رأي مردم به رياست جمهوري نرسيد و آيا آقاي احمدينژاد با انتخاباتي که وزارت کشور دولت آقاي خاتمي برگزار کرد به رياست جمهوري نرسيد؟ کدام يک از اين آراي مردم تزييني بود؟! آيا آراي مردم تهران به دختر شما، فائزه، در دوران رياست جمهوريتان و به محمدرضا خاتمي، برادر رئيس جمهور وقت، که نفرات دوم ليست تهران شدند، تزييني بود؟! آيا رياست خود بر مجلس شوراي اسلامي را که طي دو دور رأيگيري صورت گرفت تزييني ميدانيد؟ وآيا رأي اکثريت نمايندگان اصلاحطلب در مجلس ششم را تزييني تلقي ميکنيد؟ اگر چنين است چرا آن روزها از تزييني بودن رأي مردم سخني به ميان نميآورديد؟ اکنون چه حادثهاي پيش آمده که آقاي هاشمي اينچنين از تزييني بودن و بياعتمادي مردم سخن به ميان ميآورد؟ به نظر ميرسد اتفاق خاصي نيفتاده و تفاوتي حاصل نشده است. مردم همان مردمند و نظام همان نظام، قانون همان قانون و شوراي نگهبان نيز همان شوراي نگهبان. تنها اتفاقي که افتاده تغيير وضعيت آقاي هاشمي و دوستانش ميباشد؛ اتفاقي که موجب سلب اعتماد مردم از آنها شده است. به همين سبب، چون ميدانند که جامعه ديگر به آنها اعتمادي ندارد و در صورت نامزد شدنشان مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد، با اقدامي که فرار به جلو نام دارد، از تقلب و تزييني بودن آراي مردم سخن ميگويند. به عبارت ديگر، از نگاه آقاي هاشمي، ملاک حق و باطل و تزييني بودن و نبودن، ايشان و دوستان اصلاحطلبشان ميباشند؛ اگر مردم به آنها رأي بدهند از فهم و شعور مردم قصيدهها سروده ميشود ولي اگر به آنها اقبالي نشان ندهند همه چيز زير سؤال ميرود و مردم به انواع اتهامها و نظام به تقلب و تزييني دانستن رأي مردم متهم ميشوند، آقاي هاشمي! سزاوار نيست رأي مردم را تزييني بدانيد. حتماً يادتان هست که در سال75 رهبر معظم انقلاب در برابر پيشنهاد دوستان شما فرمودند من رأي مردم را تزييني نميدانم و هرکس که مردم به او رأي بدهند با او کار خواهم کرد.
منبع: http://ravanbakhsh.blogfa.com/
نظرات شما عزیزان: